تحولات لبنان و فلسطین

امروز در حالی ۷۳ سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط سازمان ملل متحد می‌گذرد که هنوز طیف وسیعی از مشارکت‌های جهانی برای از بین بردن بی‌عدالتی‌های سیستماتیک در دنیای امروز ما از جمله تبعیض و نابرابری مورد نیازاست.

سیاهان، هیزم کوره  سرمایه‌داری آمریکا شده‌اند

روز حقوق بشر امسال با شعار برابری - کاهش نابرابری‌ها، پیشبرد حقوق بشر مربوط به ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر است  و بر این نکته تأکید می‌کند که همه انسان‌ها آزاد به دنیا می‌آیند و از نظر حیثیت و حقوق برابر هستند. در فاصله یک هفته‌ای میان روز جهانی لغو برده‌داری(۲دسامبر) با روز جهانی حقوق بشر(۱۰ دسامبر) پرسش‌هایی را در اختیار پروفسور «جرالد هورن» نویسنده و مورخ آمریکایی و نویسنده آثاری همچون ؛ «ضد انقلاب ۱۷۷۶  مقاومت بردگان و خاستگاه ایالات متحده آمریکا»، «آخرالزمان استعمار مهاجران» و «طلوع آخرالزمان» قرار دادیم. او در حال حاضر دارای کرسی تاریخ و مطالعات آفریقایی- آمریکایی در دانشگاه هیوستون است.

نژادپرستی چه ارتباطی به تاریخ یک کشور دارد؟ 

زمینه‌های پرورش برتری‌جویی خشونت آمیز سفیدپوستان در ایالات متحده از کجا نشأت می‌گیرند؟

نژادپرستی در ایالات متحده - و تا حدی در بلوک آتلانتیک شمالی - از قرن‌ها بردگی آفریقایی‌ها سرچشمه می‌گیرد. با این حال، نژادپرستی در این کشور با پایان بردگی خاتمه نیافت و به‌سادگی اشکال جدیدی به خود گرفت. بدیهی است نژادپرستی به صورت ژنتیکی منتقل نمی‌شود و از ساختارها و تاریخ یک جامعه سرچشمه می‌گیرد. محل پرورش این برتری‌جویی تاریخ ایالات متحده است. یعنی پدربزرگ من برده بود؛ پدربزرگ و مادربزرگ من در «می‌سی سی پی» زندگی می‌کردند، جایی که تا همین امروز قلب تاریکی برای سیاه‌پوستان محسوب می‌شود. در مورد رفتار آن‌ها (سفیدپوستان) با جمعیت‌های بومی هرگز هیچ شکلی از صداقت و آشتی در ایالات متحده وجود نداشته است.

در نتیجه، ایالات متحده زیر فشار بین‌المللی از بردگی به قوانین «جیم کرو (Jim Crow)» و سپس از «جیم کرو» به آنچه امروز شاهدش هستیم تغییر کرده است، بدون اینکه هیچ بازخواستی در مورد عواقب آنچه پیشتر رخ داده در کار باشد. بنابراین وقتی گفتمان عمومی سعی می‌کند به نژادپرستی بپردازد، تحقیقات و تاریخ  نادیده گرفته می‌شوند.

مثلاً در رابطه با حادثه تیراندازی در کارولینای جنوبی، به گونه‌ای با این مسئله برخورد شد که گویی ضارب به یک‌باره از آسمان آمده و چند نفر را به قتل رسانده و اقدام او هیچ ربطی به تجربه تاریخ و تاثیرات محیط نداشته است. گفته شد او یک دیوانه بوده است. اما فقط گفتن اینکه کسی دیوانه است، کافی نیست. باید پرسید این افراد در چه محیطی تربیت شده‌اند؟ از چه خاکی سربلند کرده‌اند؟

برتری‌جویی سفیدپوستان امروز به چه شکلی در جامعه آمریکا نمود پیدا کرده است؟ 

خب به تمام قتل‌هایی که توسط پلیس در ایالات متحده رخ داده است، نگاه کنید. آیا باید به آن به عنوان امری تصادفی نگاه کرد؟ اینکه بیشتر مقتولان این قتل‌ها که مدام تکرار می‌شوند، سیاه هستند را فقط یک حادثه بدانیم؛ حادثه‌ای که هیچ ربطی به تاریخ برده‌داری و «جیم کرو»، یا سیاه‌پوستانی که علیه رژیم برده‌داران می‌جنگند و فرهنگ ماندگاری که در نتیجه آن، نوعی سرکشی ایجاد شده، ندارد؛ خب قطعاً احمقانه خواهد بود. اینکه براساس اشاره شما درصد نامتناسبی از محکومان به اعدام سیاه‌پوست هستند به چیزی ربط ندارد؟ این ربطی به برتری سفیدپوستان ندارد؟ این واقعیت که قربانیان اصلی خط قرمزها و بانک‌دارانی که منجر به بحران سال ۲۰۰۸ شدند سیاه‌پوستان بودند، آیا ربطی به برتری سفیدپوستان ندارد؟ اینکه از مدرسه محروم می‌شوند، ربطی به چیزی ندارد؟ لابد این هم یک تصادف و اتفاق دیگر است. البته که تصادفی نبودند، بلکه از خاستگاه سرمایه‌داری تراوش می‌کنند.

 کشوری مانند آمریکا، ممکن است به مردم این ایده را بدهد که تمایل به وحشی‌گری درجه یک علیه سیاه‌پوستان امری عادی است.  قربانیان اصلی در این کشور، ما(سیاهان) بودیم، و اساساً ما هیزمی بودیم که به روشن شدن آتش در کوره‌ای کمک کرد که به رشد چشمگیر سرمایه‌داری منجر شد. بنابراین این چیزی است که ما باید با آن مقابله کنیم... همان‌طور که باید با رشد بیمارگونه و گسترده ناسیونالیسم سفیدپوست، نه فقط در صفوف ارتش ایالات متحده، بلکه در صفوف پلیس نیز مقابله کنیم.

این رویکرد و شرایط سیاه‌پوستان در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و جو بایدن چه تفاوتی داشت؟ آیا تفاوتی در رویکرد (جمهوری‌خواهان) و دموکرات‌ها در رابطه با پدیده نژادپرستی وجود دارد؟

در سال ۲۰۰۸، جو بایدن، معاون وقت اوباما رئیس جمهور آمریکا تمام تلاش خود را کرد تا اوباما در مبارزات انتخاباتی پیروز شود. اقدامات و سیاست‌های بایدن پیش از انتخاب اوباما به عنوان رئیس جمهور به رأی‌دهندگان سفید اطمینان داد اوباما در مبارزه با نژادپرستی آن‌قدر تهاجمی عمل نخواهد کرد. این نوع موضع انفعالی در رابطه با نژادپرستی راه را برای افرادی مانند ترامپ هموار کرد و در واقع سبب پیشرفت افرادی می‌شود که مواضع نژادپرستانه دارند.

رسانه‌های جریان اصلی این را مطرح نمی‌کنند. مردم اکنون فهمیده‌اند که افرادی که بیمارگونه دروغ می‌گویند چگونه می‌توانند رئیس جمهور شوند و به این نتیجه می‌رسند به این دلیل است که مبارزه تهاجمی با نژادپرستی صورت نگرفته و در ایالات متحده مقابله شدیدی با نژادپرستی صورت نگرفته است.

در دوره ترامپ، فشارها به جامعه سیاه‌پوستان و رنگین پوستان افزایش یافت، نژادپرستی رنگ و بوی خشونت به خود گرفت و اختلافات نژادی در ایالات متحده بیشتر شد. اما در عین حال بخشی از سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان در انتخابات از او حمایت کردند. چگونه این موضوع را تحلیل می‌کنید؟

 اول از همه باید تأکید کنم در رابطه با حمایت از ترامپ توسط سیاه‌پوستان اغراق شده است. نتایج انتخابات اخیر نشان داد فقط ۸ درصد از سیاه‌پوستان شرکت کننده در انتخابات به ترامپ رأی دادند. در مورد سایر گروه‌ها مثل لاتین‌تبارها و آسیایی‌ها این رقم نزدیک به ۳۰ درصد بود. دلیل همین رأی ۳۰ درصدی لاتین تبارها را باید در نگرانی‌های اقتصادی آن‌ها جست‌وجو کرد. لاتین‌تبارهای آمریکا، بزرگ‌ترین جمعیت رأی دهندگان غیرسفیدپوست ایالات متحده را تشکیل می‌دهند. راهبرد بایدن باعث شد او از رأی لاتین‌تبارها غافل بماند و در زمینه انجام فعالیت‌های تبلیغاتی در میان آن‌ها، حتی حضور کافی در رسانه‌های اسپانیایی‌زبان کوتاهی کند. در عین حال کارزار انتخاباتی ترامپ بر جامعه لاتین‌تبارها به‌ویژه در فلوریدا تمرکز کرد.

آن‌ها حتی در آن زمان بایدن را فردی سوسیالیست معرفی کردند تا بتوانند از ترسی که در ذهن لاتین‌تبارها از شکست رژیم‌های سوسیالیستی ریشه دوانده، به نفع خود استفاده کنند. متأسفانه باید بگویم درواقع نرمش اوباما در مبارزه با نژادپرستی راه را برای انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور هموار کرد. حضور ترامپ روابط اجتماعی را در این کشور بدتر کرد تا جایی که امروز وقوع «جنگ داخلی دوم» فراتر از تصور نیست.درواقع  بین ترامپ و بایدن یا بهتر بگویم بین جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در برخی مسائل اختلاف وجود دارد، اما تداوم موضوعات اصلی به اهداف سیاست خارجی مربوط می‌شود.

فرهنگ اسلحه و خشونت مسلحانه در ایالات متحده چه ارتباطی با نژادپرستی دارد؟ همواره درخواست‌هایی برای کنترل شدیدتر فروش و کاربرد اسلحه در ایالات متحده وجود داشته است، اما در عمل و وقتی پای وضع قوانین به میان آمده است هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد. چرا این درخواست تاکنون پاسخ داده نشده است؟ چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟ 

هنگامی که ایالات متحده در اواخر قرن هجدهم تشکیل شد، حقوق اسلحه برای شهرک‌نشینان بیمه شد و به ویژه برای کمک به سرکوب شورش‌های بردگان و قیام‌های بومی مورد استفاده قرار گرفت. امروز رفتار خشونت‌آمیز که در بطن تأسیس جمهوری بود، ادامه دارد و با نوعی شوونیسم ملی تشدید می‌شود که توانایی انتقاد از بنیاد مقدس را به‌شدت محدود می‌کند. جای تعجب نیست که سیاه‌پوستان قربانی اصلی خشونت با اسلحه هستند؛ خشونتی که اغلب به دست دولت - نیروهای پلیس – رخ می‌دهد که در سال‌های اخیر سبب ایجاد جنبش «زندگی سیاه‌پوستان مهم است» شد.

جناح راست قدرتمند ایالات متحده همچنان از حامیان اصلی فرهنگ خشونت با اسلحه است. آن‌ها با جنبش «زندگی سیاه‌پوستان مهم است» و هر اقدام دیگری در این راستا مخالفت می‌کنند. این به سیاست خارجی ستیزه‌جویانه آن‌ها برمی‌گردد که بر پایه خشونت و ارعاب استوار است، همان‌طور که شما در ایران به خوبی می‌توانید این رویکرد ستیزه‌جویانه را تأیید کنید و یکی از دلایل متعددی است که ایران باید با قاطعیت در کانال‌های بین‌المللی مسئله «زندگی سیاه پوستان مهم است»را مطرح کند – همان‌طور که هیئت چینی در نشست آلاسکا انجام داد. اما اینکه چرا کنترل اسلحه رخ نمی‌دهد، به این علت است که اکثریتی که به عنوان «سفیدپوست» تعریف می‌شوند اصرار دارند که وضعیت موجود باقی بماند. 

سیاه‌پوستان درصد قابل توجهی از جمعیت زندانیان آمریکا را تشکیل می‌دهند، با اینکه فقط ۱۲ درصد از جمعیت ایالات متحده هستند و میزان جرم و جنایت  در میان آن‌ها بالاتر از هر اقلیت دیگر در ایالات متحده است. چرا به این شکل است؟

چندین سال از لغو قوانین «جیم کرو» می‌گذرد و جوامع سیاه‌پوست در حال حاضر با جیم کرو جدید سروکار دارند که یک قرارداد جدید برای سیاهان آمریکا پیشنهاد می‌کند. آمریکا بار دیگر در میانه راه جداسازی مدارس، که در آن دانش‌آموزان سیاه‌پوست محتمل‌ترین گروه نژادی برای شرکت در آنچه محققان «مدارس آپارتاید» می‌نامند، هستند ؛ مدارسی که تقریباً همگی غیرسفیدپوست هستند و فقر و محدودیت آموزشی در آن‌ها وجود دارد.

آمریکایی که در آن سیاه‌پوستان به‌طور متوسط ۵.۱ برابر سفیدپوستان آمریکایی در زندان‌های ایالتی زندانی می‌شوند و در برخی ایالت‌ها این میزان به رقم هشدار دهنده ۱۰ برابر یا بیشتر هم رسیده است. سیاه‌پوستان در آمریکا نیازی به قرارداد جدید ندارند. سیاه‌پوستان در آمریکا به توافقی نیاز دارند که تحت ستم سیستمی نژادی قرار نگیرند و مبنای آن بر شهروندی مشروع استوار باشد. درواقع این مسئله، این ایده قدیمی را تقویت می‌کند که ایده‌های غالب هر جامعه‌ای متعلق به طبقه غالب است  و فرودست‌ها نیز از این امر مصون نیستند. مشکل نادیده گرفتن حقوق سیاهان نیست، مشکل ناتوانی جامعه در احقاق حقوق است.

همان‌طور که ممکن است بدانید، سازمان‌های متعددی وجود دارند که از طرف جامعه سیاه‌پوستان برای تحقق این امر فشار می‌آورند. اما بدیهی است که رویکرد گذشته به این دلیل که منافع حاکمان را برآورده می‌کند، تداوم داشته باشد، به ویژه اینکه این رویکرد به ایجاد نیروی کار ارزان و طبقه کارگر متفرقه که مورد نیاز شوینیسم(ناسیونالیسم افراطی وطن‌پرستانه) حاکم بر ایالات متحده است، کمک 
می‌کند.

علاوه بر این، فرهنگ برده‌داری که به معنای تبعیت و بدرفتاری با آفریقایی‌ها بود، هنوز از بین نرفته است. بدیهی است شکاف ثروت و موارد مشابه، ناشی از برده‌داری و آپارتاید موجود در ایالات متحده است. وقتی به حضور بیش از حد سیاه‌پوستان آمریکایی در زندان‌ها اشاره می‌کنید، می‌توانید به دو نتیجه برسید. یا مشکلی در سیاه‌پوستان وجود دارد یا مشکلی در جامعه وجود دارد که به نظر من پاسخ دومی است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.